آياکرزي ميتواند جلومداخله پاکستان درافغانستان رابگيرد؟؟؟
پژوهشي از( زيميرواسکاري ) پژوهشي از( زيميرواسکاري )

افغانستان وچنگال خونيني نظاميان واستخبارات نظامي پاکستان

 

پاکستان که پس از چین، هند، آمریکا، اندونزیا و برزیل ششمین کشور پرنفوس جهان است، به یکی از مهمترین کانون های خطر تبدیل شده است. پاکستان، در تاریخ شصت ساله خود، هرگز از ثبات پایدار برخوردار نبوده است. این کشور، پس از وقایع تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱ ، در چارچوب مبارزه بین المللی با تروریسم، از کمک های تسلیحاتی و مالی سخاوتمندانه واشنگتن برخوردار شد. هدف از این تقویت تسلیحاتی، مبارزه با اسلامگرایان مسلحی بود که در مناطق مرزی میان پاکستان و افغانستان لانه کرده و در حال رشد بودند. استراتژی درازمدت ایالات متحده آمریکا، از آغاز، تبدیل پاکستان به یک متحد قوی در منطقه بود. تا سال ۱۹۷۷ ذوالفقار علی بوتو رئیس جمهور لیبرال پاکستان، نه تنها از پشتیبانی آمریکا، بلکه در چاچوب پیمان سنتو از پشتیبانی مالی و نظامی رژیم سلطنتی ایران وازديدگاه سياسي ازپشتيباني جمهوري خلق چين نیز برخوردار بود. در سایه این کمک ها، پاکستان راه رشد را می پیمود.

اما در سال ۱۹۷۷ با کودتای جنرال ضیاءالحق، اردو در این کشور وارد بازی سیاست شد. ضیاء الحق، که قصد داشت قدرت خود را بر مبنای گسترش نهادهای مذهبی حفظ کند، تا نزديک به دهه نود به تقویت این نهادها پرداخت. در دوره ضیاءالحق، قوانین اسلامی قدرت اجرائیوي یافتند، روشنفکران و زنان سرکوب شدند و مدارس افراطگرايي اسلامي گسترشی شدید یافتند. در همین مدارس افراطگرايي بود که هزاران طالب وافراطيون بنياگرايي کشورما ، زیر نفوذ دستگاه امنیتی پاکستان، برای ويراني وبربادي در افغانستان آموزش دیدند. پس از مرگ جنرال ضیاء الحق، نواز شریف در جریان یک انتخابات آزاد به نخست وزیری رسید. در تابستان سال ۱۹۹۹ پاکستان در جریان درگیری نظامی بر سر کشمیر از هند شکست خورد.

شرایط روانی ناشی از این شکست، به پرویز مشرف امکان داد که علیه دولت انتخابی نواز شریف دست به کودتائی دیگر بزند. نواز شریف، متهم به فساد مالی، ناگزیر از ترک پاکستان شد و مدتی بعد، بی نظیر بوتو نخست وزیر پیشین و شوهرش نیز متهم به اختلاس و ناچار از فرار شدند. پرویز مشرف، پس از کودتای نظامی، به مردم پاکستان وعده داد که با فساد مالی مبارزه کند. اما فساد مالی، زیر سلطه نظامیان، نه تنها کاهش نیافت، بلکه شدیدتر شد. بسیاری از همقطاران نظامی مشرف، اکنون به ثروتمندترین چهره های پاکستان تبدیل شده اند. وهمين نظاميان باسياستهاي  چند پهلوباگذشت هروروزپاکستان را درعمق بنيادگرايي ، معامله ها وزدوبندهاي پت وپنهان با تروريستان بين المللي بسوي تنش وتشنج هدايت مينمايند .

ازجانب ديگراین خطري وجود دارد که آن ها به دلیل رشد تمایلات ضد غربی، از نیروی اتمی علیه آمریکا و متحدانش استفاده کنند. در انتخابات پارلمانی سال دوهزارودو، احزاب افراطي اسلامي  ( متحده مجلس عمل ) به سومین قدرت مجلس ملی تبدیل و در در دو ایالت از چهار ایالت وارد ائتلاف حاکم شدند. در آن زمان بود که خطر تبدیل پاکستان به یک کشور بنیادگرای اسلامی جدی تر شد، زیرا بنیادگرایان نشان داده بودند که می توانند از طریق انتخابات، قدرت سیاسی را قبضه کنند.
مشکل اساسی پاکستان این است که نیروی دموکرات و سکولار متشکل و قدرتمندی ندارد تا بتواند در بازی های دموکراتیک راه را بر رشد بنیادگرایان ببندد. میزان بیسوادی در این کشور بسیار بالا است و بنیادگرایان بیشترین نفوذ را در میان بی سوادان دارند. در سال های اخیر، محبوبیت طالبان به موازات نفرت از آمریکا به ميزان زيادي در پاکستان بالا رفته است. در صورت شکست دولت ائتلافی، پاکستان به راهی می رود که رشد تنش های قومی و مذهبی، درگیری های مسلحانه، ترور، رودرروئی خونین اکثریت سنی با اقلیت شیعه و ناآرامی بیشتر بلوچستان ویژگی های آن خواهند بود. هیچ کشوری در منطقه، بیش از پاکستان آبستن آشوب نیست و اوضاع این کشور نشان می دهد که مبارزه بین المللی با تروریسم، به ضد خود تبدیل شده است.

پاکستان، به عنوان تنها قدرت اتمی اسلام، اکنون سال ها است که درگیر بحران و بی ثباتی است.

مناطق شمالی کشور در مرز افغانستان، عملا از کنترول دولت مرکزی خارج و به سنگر نیروهای طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و نیروهای مسلح القاعده تبدیل شده است.

طالبان، با استفاده از امکاناتی که در این منطقه فراهم ساخته‌اند، دوباره جان گرفته‌اند و ظرف سال هاي گذشته، عملیات نظامی بی شماری را علیه نیروهای بین المللی و دولت افغانستان انجام داده اند. آن ها، در این مناطق، تشکیلاتی به نام جنبش طالبان پاکستان ایجاد کرده اند. رهبران این جنبش، پس از تشکیل دولت ائتلافی، حاضر شدند بر سر صلح با دولت مرکزی به مذاکره بنشینند، اما همزمان اعلام کردند که این مذاکره به معنای قطع عملیات آنان علیه نیروهای خارجی نیست.

پرویز مشرف، پس از به دست گرفتن قدرت، سیاست پیشینیان خود را در برابر افغانستان دنبال کرد. تقویت طالبان، اساس این سیاست را تشکیل می داد. اما هنگام حمله آمريکابه افغانستان و سرنگونی طالبان، حکومت پاکستان بر سر مهمترین دوراهی تاریخ خود قرار گرفت: اگر از طریق مخالفت با تهاجم افغانستان در برابر آمریکا قرار می گرفت، می توانست از سوی غرب همسو و همرزم طالبان تلقی شود. پرویز مشرف بعدها در کتاب خاطرات خود نوشت که اگر با آمریکا همراهی نمی کرد، کشورش بمباران می شد.
همکاری با آمریکا نیز، مشکل خود را داشت: این امر، نه تنها طالبان، بلکه بخش قابل توجهی از نفوس پاکستان را، که از دخالت غرب در سرنوشت مسلمانان عصبی بودند، علیه حکومت پرویز مشرف تحریک می کرد. اما جنرال مشرف ( درظاهر) چاره ای جز آن نیافت که به سقوط طالبان کمک کند و در چارچوب مبارزه بین المللی با تروریسم، به تعقیب آن ها و سایر بنیادگرایان بپردازد.
نزدیکی به آمریکا، در کنار خطراتی که برای حکومت مشرف می آفرید، برکاتی نیز داشت. از جمله کمک های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را روانه این کشور ساخت. همین امر سبب شد که رشد اقتصادی این کشور، در سال
۲۰۰۶ به هفت و نیم درصد برسد. اما از ثمرات این رشد، تنها لایه بالائی طبقه متوسط و بیش از همه نظامیان بهره بردند و مردم همچنان در فقر باقی ماندند. رشد تضادها، زمینه های افزایش نفوذ اسلامگرایان را در سال های اخیر فراهم ساخت. برای پاسخگوئی به این تناقض، پرویز مشرف کوشید نیروهای مذهبی معتدل را تا حد امکان جذب دستگاه های دولتی کند.

مشرف به مبلغ اعتدال مذهبی تبدیل شد. اعتدالی که به گفته او می بایست در خدمت یک کشور پیشرفته و پرتحرک اسلامی قرار گیرد. وی، با تکیه بر این شعارها، نبرد با بنیادگرایان را رسما اعلام کرد. اما نتیجه همین سیاست بود که سیستم را در برابر بزرگترین خطر ممکن قرار داد: نیروهای مذهبی در دستگاه های دولتی، اردوو سازمان امنیت، بیشتر نفوذ کردند. آن ها در عین حال متاثر از شرایط خاص منطقه، از اعتدالی که مشرف آرزو می کرد دور و به تدریج رادیکال تر شدند.

از بدو تاسيس کشور پاکستان در سال نوزده چهل وهفت ميلادی تا زمان لشکرکشي شوروی به افغانستان در سال نوزده هفتادونو، مسايل مرزی بر روابط اين دو کشور، سايه افکنده بود و پس از آن، تا زمان سقوط حکومت داکتر نجيب الله ، علاوه بر اين مساله، حمايت پاکستان از نيروهاي مسلح که عليه دولت کابل می جنگيدند نيز بر تنشهای موجود ميان دو کشور افزود. مرز مشترک پاکستان و افغانستان که به خط ديورند مشهور است در زمان سلطه بريتانيا بر شبه قاره هند در سال۱۸۹۳ بين هند و افغانستان کشيده شد و مناطقی از افغانستان آن زمان به هند بريتانيايی تعلق گرفت.   پس از تجزيه شبه قاره هند و تشکيل کشور پاکستان در سال۱۹۴۷ ميلادى، اين مناطق که ساکنان آن پشتون و بلوچ هستند، جز قلمرو پاکستان شد. خط ديورند بنيادى ترين عاملى بوده كه بر چگونگى روابط دو كشور سايه افكنده است. تا جايى كه به پاكستان مربوط مى شود، تنها طرح ادعاى ارضى از طرف دولت هاى روى كار آمده در افغانستان چندان براى اين كشور نگران كننده نيست. چرا كه پاكستان از همان ابتداى تولدش در مقايسه با افغانستان  باحمايت بي دريغ آمريکاوانگليس درموقعيت برترى قرار داشته است.

آنچه كه تاكنون مايه نگرانى زمامداران پاكستان بوده قبايل پشتون ساكن در نوار مرزى كشورش است. اين قبايل به رغم اينكه به لحاظ سياسى و حقوقى اتباع پاكستان محسوب مى شوند، پيوندهاى قومى و قبيله اى خود را با هم کيشان شان در اين سوى مرز كاملاً حفظ كرده اند و بعد از گذشت بيشتراز يك قرن جدايى هنوز نوستالژى اتحاد و پيوستن دوباره به افغانستان را از خاطر نبرده اند.

جنگ افغانستان باعث به وجود آمدن کادرهای جدید اسلامی شد که در جنگ چریکی مهارت پیدا کردند ، قدرت مبادله ی اطلاعاتی خود را بالا بردند ، در به قتل رساندن افراد چیره دست شدند و در ساختن موتر های حامل بمب ، تجربه طولائی پیدا کردند . شبکه هاي بنيادگرايي به طرز گسترده ای اسلامیست ها را از شمال آفریقا ، تا مصر ، خلیج فارس ، آسیای میانه و پاکستان ، با استحکام به هم وصل کرد . واقعیت این بود که جنبش اسلامیست ، قبلا ؛ در دهه ی هفتاد ، به نقطه ی پرواز خود رسیده بود . ماشينهاي این پرواز ، ایجاد ثروت نفتی عربستان سعودی ، پدیداری نظام بانکی اسلامی با خصلت های سیاسی بالا ، و به وجود آمدن نهادهای جدید اسلامیست در مصر و سایر کشورهای مسلمان محافظه کار بود .

 در جنگ افغانستان ، جنبش خصلت تندروی  شدیدی پیدا کرد و احساس کرد که قدرت در عضلاتش تبدیل به اعصابی نیرو بخش شده است . در اواخر دهه ی هشتاد ، افراطيون قدرت را در افغانستان و سودان قبضه کردند و قدرت حائز اهمیتی در عربستان سعودی و پاکستان کسب و مصر و الجزیره را مورد تهدید قرار دادند . پایه های القاعده و تروریسم زیر زمینی این سازمان ، در این سال ها ریخته شد .

بعضی از این تحولات ، یا شاید هم بسیاری از آن ها ، به نظر معماران سیاسی و نظام اطلاعاتی ایالات متحده که چهار چشمی به موضوع رویاروئی با اتحاد شوروی در افغانستان خیره شده بودند ، نیامد . یا اصلا رویت نشد تا مورد غفلت قرار گیرد. سرانجام ، برحسب استراتژی گسترده تری ، جهاد ويرانگرافغانستان باعث تحقق رویائی شد که تا دهه ی هشتاد مطلقا ذهنیت محافظه کاران جدید ارزیابی می شد .  برای وارد کردن ایالات متحده در بخش هائی از جهان که تا دهه ی هشتاد خارج از دایره ی نفوذ آمریکا قرار می گرفتند ،  جدالی سخت درگرفته بود . این جدال ، از دهه هشتاد که جهادی های افغانستان از ایالات متحده ، چین و اسرائیل سکر،کلستر، بلوپايپ ،استنگرو... گرفتند تا علیه ارتش سرخ بجنگند ، آغاز شد ، دهه نود که جنبش طالبان با حمایت مستقیم ایالات متحده به وجود آمد ، کشیده شد ،  و امروز ایالات متحده اسيري دامهاي شد که خود بخاطرشکارحريف درحلقه هاي اين دامها دانه ريخته بود.

سرمایه گذاری سيا ازطريق پاکستان  براي جهادي هادر سال هشتادوچهار به دوصدوپنجاه میلیون دالر رسیده بود « یعنی در همان حدی که در سال های پیش از آن انجام شده بود »، اما پس از آن بود که این سرمایه گذاری سربه آسمان زد: در سال هشتادوشش ميلادي به چهارصدوهفتاد میلیون دالر، و در سال هشتادوهفت به شش صدوسي میلیون دالر رسید . ایالات متحده ، به سختی کوشید تا کشورهای دیگر ، از جمله چین را وارد دعوا کند. بنا به گزارش «چارلزفریمن » ( سفیر ایالات متحده در چین )  ، « از سال هشتادويک تا هشتادوچهار چین به ارزش شش صد میلیون دالر اسلحه به افغانستان فرستاد.» ویلیام کیسی مدیر سیا نه تنها سرمایه گذاری برای جنگ افغانستان را توسعه داد ، بلکه هدف های جاه طلبانه اش را نیز گسترش داد . حالا دیگر سیا به پیروزی می اندیشید و سلاح های تخریبی و دلفریب بیشتری را برای مجاهدین تامین می کرد ، که از آن جمله می توان از راکتهاي زمین به هوای استنگر نامبرد.  وقتی جهاد توسعه یافت ، سیل مسلمانان متعصب عرب ، از کشورهای مختلف اسلامی ، به افغانستان سرازیر شد .

کشورهای مختلف عربی ، از جمله مصر و عربستان سعودی ، چون سازمان های بین المللی طیف راست اسلامی – مثل اخوان المسلمین ، اتحادیه جهانی مسلمانان، جماعت تبلیغی به مثابه سازمان مسیونرهای اسلامی که مرکز شان در پاکستان بود ، کارزارهای را برای سربازگیری از افراطيون آغاز کردند . بدین گونه بود که رویاهای اسامه بن لادن برای وحدت گروه های بنیادگرای اسلامی ، بسیج آنان در سراسر جهان برای یافتن جنگجویان مسلمان ، انتقال آنان به پاکستان و قاچاق کردن شان به افغانستان برای پیوستن به جهاد ، تحقق یافت . «کولی » نوشته است : «به بسیاری از آن خشک اندیشان مسلمان گفته شده بود که برای مطالعات و تحصیلات مذهبی به پاکستان می روند».

بعدازلشکرکشي آمريکا درافغانستان بعدازحوادث تروريستي نيويارک وپنتاگون ، پاكستان عامل بي ثباتي در افغانستان به شمار مي رود. اختلافات مرزي از يكسو و ناكاميهاي پاكستان در افغانستان در پي سقوط طالبان از سوي ديگر سبب شده كه پاكستان همه توان و تلاش خود را براي ايجاد بحران در افغانستان و بازگرداندن طالبان بكار گيرد. اين تلاشها در آينده هم ادامه خواهد يافت و دولت افغانستان را با مشكلات مختلفي مواجه مي سازد.   آمريکا به عقيده ساده انديشانه اش به سخنان معامله گران پاکستاني ها اعتمادوتيشه به ريشه خودزدند طوريکه به اعتراف يكي از قوماندانان ناتو ، پس از امضاي توافقنامه صلح بين پرويز مشرف و طالبان در وزيرستان، ميزان خشونت ها و عمليات هاي نظامي طالبان در برخي از نواحي جنوب  افغانستان، سه برابر افزايش يافته است. طالباني كه تا ديروز مانند قطاع الطريق ها و دزدان صحرايي، فقط در مغاره ها و شكاف كوهها زندگي مي كردند و تنها به عمليات هاي دهشت افكنانه انفرادي دست مي زدند، اينك در دستجات منظم چند صد نفري، و جنگ افزارهاي پيشرفته، سواره و پياده، به جنگهاي جبهه اي و كلاسيك و تصرف مناطق مبادرت مي ورزند. قوماندانان ناتو كه بيش ازبيست هزار نيرو را در جنوب رهبري مي كنند پس از يكدوره برخوردهاي نظامي با طالبان اعتراف مي كنند كه جنگ با طالبان يادآور تجربه هاي تلخ ويتنام براي انهاست و هرگاه دير بجنبند و دستگاه ديپلماسي غرب در قبال آنچه كه در افغانستان مي گذرد برخورد انفعال آميز داشته باشد، دير يا زود دولتهاي غربي، شاهد ظهور يك ويتنام جديد خواهند بود.


تحليل گران سياسي می گويند که در چنين شرايطی دولت آمريکا مجادله لفظی زمامداران افغانستان و پاکستان را مانعی در همکاری موثرتر منطقه ای عليه تروريسم می داند.  نيروهای ائتلاف بين المللی در افغانستان می گويند پس از امضای توافقنامه ميان حکومت پاکستان و طالبان ، خشونت ها در مناطقی از افغانستان که متصل به وزيرستان هست، تا سه برابر افزايش يافته است. مرز با پاكستان براثر تحريكات و مداخلات پيوسته اين كشور وضع آشفته تري داشته و دولت حضور ضعيفي در آن دارد. اغلب ، فرماندهان به دلخواه عمل كرده و موجبات نارضايتي مردم را فراهم مي آورند.  پيام هاى ردوبدل شده ميان واشنگتن با جنرال هاى پاكستان از بروز بحرانى تازه ميان آمريكا ومهم ترين متحد آن درمبارزه باتروريزم درآسيا دارد. درعرض هفت سالى كه از سقوط طالبان مى گذرد، هيچ گاه مناسبات زمامداران آمريكا با اسلام آباد اين اندازه شكننده وحساس نبوده است. دراين اوضاع كه هرروز خبرهاى ناخوشايند جديدى از سازماندهى طالبان از جبهه جنگ مى رسد مى توان بخشى از آنچه را كه دراتاق تصميم گيرى پنتاگون زيرنظر رابرت گيتس درباره پاكستان وطالبان مى گذرد، فهميد. روابط آمريكا ودوست پاكستانى اش دراين هفت سال پس از سقوط طالبان به مدارا و مماشات سپرى شده  است. به همان اندازه كه دولت مشرف با طالبان كنار آمده  است آمريكايى ها نيز در برخورد احتياط را حفظ كرده اند. جالب اينجاست كه دلايل اين دو گونه مماشات يكسان بوده است . مشرف نفوذ طالبان را درنواحى مرزى افغانستان و پاكستان توجيه سياست خود قرار داده است ودوستان آمريكايى او نيز با خوف به هم ريختن بساط قدرت او ازاعمال فشار بيش تر بر اسلام آباد پرهيز كرد ه اند، اما اكنون همه چيز نشان از پايان اين دوره دوستي وهمکاري درنگاه آمريكايى ها دارد.

مير ازژورناليست وتحليل گر مطبوعاتى پاکستان مى گويد : ما با چماق آمريكا مجبور شديم سياست افغانى خود را تغيير دهيم و حال آن كه بايد خودمان به اين نتيجه مى رسيديم . به اين ترتيب تلاش هاى جنرال مشرف پس از۱۱ سپتامبر براى اثبات صداقتش در مبارزه با گروه هاى افراطى، چندان مؤثر نبود. جالب اينجاست كه آنها راه فرار از فشار مشرف راياد گرفته اند، چنان كه بعدازممنوعيت لشكر طيبه و جيش محمد، اين گروه ها فورآ به جمعيت دعوت وخادم اسلام تغيير نام دادند و با همان تشكيلات و افراد به فعاليت مسلحانه ادامه داده و در انتشارات خود درباره ضرورت جنگ وجهاد تبليغ كردند.  پس جاى تعجب ندارد كه با وجود اين ممنوعيت ها، تفكر افراط گرايى به صورت اپيدمى در جامعه پاكستان رشد و نمو پيدا مى كند. گزارشى كه در مجله «فرايدى تايمز» به قلم شهباز منتشر شد، به حد كافى تكان دهنده بود. در طي چند ماه ، افراطيون موفق به جذب۷۰۰۰ جوان در رده سنى۱۸ تا۲۵ سال در سراسر اين كشور شدند كه لشكر طيبه با ۳۳۵۰ نفر در صدر اين گروه ها قرار داشتند. حافظ سعيد در دوم اپريل ۲۰۰۴ ميلادى در راهپيمايى بزرگى در اسلام آباد آشكارا اعانه براى جهاد جمع آورى كرد. پلاكاردهاى اين راهپيمايى از جوانان دعوت مى كرد براى آموزش جنگ به لشكر طيبه بپيوندند. اين تظاهرات در شرايطى انجام شد كه در پاكستان برگزارى گردهمايى هاى سياسى بويژه براى گروه هاى بنيادگراممنوع اعلام شده بود.

اما برخى دليل افتادن مشرف درگرداب افراطيون را خطاهاى بنيادين او در حذف احزاب معتدل واتحاد اوليه او با افراطيون مى دانند . به باور اين ناظران مشرف در اكتبر۲۰۰۲ ميلادى دست به اقدامى زد كه اكنون مايه دردسر بسيار براى حكومت وى شده است. مشرف با اخراج دو حزب كهنه كار عمده سياسى يعنى مسلم ليگ نوازو حزب مردم در واقع به پدران معنوى طالبان اجازه داد تحت بيرق مجلس متحده عمل در انتخابات پارلمانى شركت كنند. اشتباه ديگر او اين بودكه به بنيادگرايان افراطي اجازه داد در انتخابات پارلمانى رقابت كنند تا رهبران و هواداران حزب مردم و مسلم ليگ با شكسته شدن آرا تضعيف و خانه نشين يا در اقليت قرار گيرند. مجلس متحده عمل با ريشه دواندن در تشكيلات  نظامي ،استخباراتي وسياسى هم اكنون به مخالف اصلى مشرف در تبديل شده اند. هم اكنون دراسلام آباد يك مبارزه تند جريان دارد.

افراطيون مشرف را به همراه چند تن از هيأت دولتش نوكران آمريكا معرفى مى كند. شاخص ترين اين متهمان شوكت عزيز وزير دارايى و صدراعظم قبلي هستند. مشرف نيز در مقابل وارد بازى اتهام زنى به آنان شده و رهبران مجلس متحده عمل را در محافل خصوصى تندرو، بى سواد و متحجر خطاب مى كند.

تحليلگرانى كه برنامه مشرف درمبارزه باتروريزم را ازاين منظر رصد مى كنند معتقدندكه اونمى تواند برضد افراطيون وارد جنگ تمام عيار شود، زيرا اين گروه ها در۲۰ سال گذشته همواره از شيردان اردووآي اس آي  پاكستان تغذيه و هدايت شده اند. براين اساس ائتلاف گروه هاى مذهبى به نام مجلس متحده عمل به يكى از موانع اصلى در راه اجراى سياست هاى مشرف تبديل شده اند، اين ائتلاف مصرانه از مشرف مى خواهد عمليات نظامى در بخش قبايلى -اردوگاه طالبان - متوقف شود.

بنابراين دعوتى كه آمريكايى ها از مشرف براى آغاز جنگ جديد كرده اند يك مسير خطرناك وتاريك است كه هيچ كس وحتى خود مشرف عاقبت آن را نمى داند با اطاعت پاكستان از سياست هاى آمريكا، اين خطر وجود دارد كه گروه هاى افراطى كه با فلسفه ضد آمريكايى به حيات خود ادامه مى دهند، تقويت شوند.  مشرف به روزهاى سرنوشت سازى گام مى نهد، او كه به تأسى از حكومت نظامى ضياءالحق با احزاب سنتى ائتلاف بست، اكنون درميان ۲همپيمان ديروز- طالبان وآمريكا - با بن بستى خطرناك روبه روست.

 

نيروهاي ائتلاف وادامه اختلاف

 

نيروهاي طالبان كه به دليل حمايت‌هاي  آمريكا، عربستان و نودوپنج درصد بخش‌هاي افغانستان را اشغال كردند .آنان با تصرف قندهار در سال (نودوچهارميلادي) عملا دولتي خودخوانده با قوانين سخت قبيله ي  در اين منطقه را به اجرا گذاشتند.  مردم كه از هرج‌و‌مرج خسته شده بودند و نياز شديدي به استقرار نظم و قانون احساس مي‌‌‌‌كردند . طالبان سرانجام در سال ( نودوشش ميلادي)  كابل را قبضه كردند و بدين ترتيب با تصرف پايتخت، حكومت خود را در سراسر افغانستان مستقر ساختند .اگرچه در اين دوران و بعد از آن مقاومت‌هايي صورت گرفت، اما قدرت مالي و نظامي طالبان به همراه نظم آهنيني كه در كشور بوجود آورده بود باعث شد كه ثبات و پايداري آن هر روز استحكام بيشتري يابد.

با استقرار حكومت طالبان به مرور چهره خشن و ارتجاعي ووهابي آنان از اسلام عرصه را بر مردم تنگ‌تر ‌كرد اما كسي ياراي مقابله با ‌آن را نداشت .حاميان طالبان نيز از حضور آنان در افغانستان خشنود بودند .رهبري طالبان را ملا عمربدوش داشت . شخصي كه مخالف عكس بود و آن را حرام مي‌دانست و از اين روي عكس‌هاي محدودي از او وجود دارد .در خلال جنگ‌‌هاي داخلي در افغانستان و به ويژه پس از استقرار حكومت طالبان در اين كشور، بن لادن رهبر القاعده كه به لحاظ ايدئولوژيك ارتباط تام با طالبان داشت زمينه فعاليت خويش را گسترش داد . بن‌لادن كه در جنگ با شوروي از همراهان مجاهد بود و سرمايه افسانه‌اي خود را در اختيار طالبان گذاشته بود بعد از متهم شدن به بمب‌گذاري عليه منافع آمريكا مجبور به بازگشت به افغانستان شد و مورد پذيرش و پذيرايي حكومت طالبان قرار گرفت.

در پي حادثه تروريستي يازده سپتامبر و مشخص شدن اجراي اين عمليات توسط بن‌لادن، آمريكا از طالبان خواست كه بن‌لادن را تحويل دهد اما طالبان امتناع كرد .بدين ترتيب آمريكا رسما به جنگ طالبان رفت .حكومت طالبان سرنگون شد اما غربي‌ها نتوانستند ملاعمر، رهبر طالبان و بن‌لادن، رهبر القاعده را دستگير كنند .القاعده دامنه فعاليت‌هاي تروريستي خود را به سراسر جهان كشاند و نيروهاي وفادار به طالبان نيز همچنان به نبرد با نيروهاي دولتي و سربازان خارجي مستقر در كشور مشغولند.

با گذشت چندين سال از تهاجم آمريكا به افغانستان و محقق نشدن وعده هاى اقتصادى ، فقر گسترده زندگى مردم را فلج كرده است. بيش ازشصت تاهفتاد درصد مردم کشوردر شرايط بسيار بدى زندگى مى كنند و حتى امكانات اساسى از قبيل آب و برق در اختيار ندارند. وضعيت زندگى مردم از زمان سقوطي طالبان تغيير نكرده است. درواقع ، وضع زندگى بغرنج تر شده است. افزايش مصارف سبب شده است مردم نتوانند از عهده تأمين مصارفات خانواده هاى خود برآيند. خانواده ها درباره آينده فرزندان خود نگران هستند. كودكان و نوجوانان در شرايطى بزرگ مى شوند كه بيكارى وفساد اجتماعي درجامعه باگذشت هرروزگسترش پيدامينمايد . فساد در ادارات دولتى و امنيتى گسترش يافته كه همين مسأله مانع فعاليتهاى اقتصادى است، مغازه داران و دست فروشان بايد براى ادامه فعاليت خود به پوليس ، شاروالي وادارات قضايي رشوت بدهند.  در چنين شرايطى مردم در تلک از فقرافتاده اند كه امكان گريختن آنها از اين تلک وجود ندارد.

ازيک طرف براساس گزارش يك گروپ تحقيقاتي وابسته به ناتو، اين سازمان همچنان ازكمبود نيرو و امكانات در افغانستان رنج مي‌برد و نيروهاي اين سازمان نمي‌توانند مناطق تصرف‌شده يا پاكسازي شده را حفظ كنند و اين مناطق بين نيروهاي ناتو و تروريست‌ها دست به دست مي‌شود.  كشورهاي عضو عمليات نظامي ناتو در افغانستان موسوم به آيساف  نقطه‌نظرات گوناگوني درباره بحران امنيتي در كشور و نحوه واجهه با آن ارائه مي‌دهند .براي مثال آلمان كه برخلاف مخالفت‌هاي داخلي، بر لزوم استقرار نيروهاي ناتو در شمال تأكيد دارد هنوز با ارسال نيروي بيشتر براي تهييج جبهه جنوبي با ديگر كشورها به توافق نرسيده است . با وجود گذشت هفت سال ازلشکرکشي آمريکا ، هنوز سؤالات بسياري درباره توان واقعي ناتو در برقراري ثبات و امنيت در مطرح است .كورت ولكر – دستيار وزير امور خارجه آمريكا در امور اروپا وآسيا – چندي پيش توان ناتو در دست‌ يابي به اهدافي بزرگ در افغانستان را زير سؤال برده بود و از طرفي ديگر از جامعه بين‌المللي خواسته بود تا از مداخله‌ها و كارشكني‌هاي برخي همسايگان افغانستان همچون پاكستان جلوگيري به‌عمل آيد .به نظر مي‌رسد مشكلات ناتو درکشور و فشار افكار عمومي بر پايتخت‌هاي اروپايي، شكاف به‌وجود آمده در مشاركت نظامي اين كشور را بيش از پيش نمايان ساخته است.

سال گذشته میلادی مرگبارترین سال برای نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان  توصیف شده است .آمریکا حدود بيست وپنج هزار نظامی در افغانستان دارد که چهارده هزار نفر آنان تحت فرماندهی ناتو و بقیه به عنوان سربازان مستقل عمل می کنند. تلفات نظامیان آمریکایی در افغانستان تا کنون به بیش از سه صد نفر ( به اساس ارقام نظاميان آمريکا ) رسیده است. شمار سربازان انگلیسی که در قالب نیروهای بین المللی امنیتی ایساف فعالیت می کنند نیز به حدود هفت هزاروهشت صد نفر می رسد که بیشتر آنان در جنوب کشور مستقر هستند. تعداد سربازان انگلیسی که از آغاز حمله آمریکا به افغانستان کشته شده اند به صد نفرميرسد  . سفیر آمریکا در کابل می گوید: با وجود تلاش هائی که برای جلوگیری از کشت خشخاش در افغانستان انجام گرفته است و با وجود از بین بردن ۲۰هزارهکتار مزرعه خشخاش در سال گذشته، محصول خشخاش ِ امسال بازهم افزایش یافته و به ارقامی بی سابقه رسیده است. بر اساس آمارهای مقدماتی ، امسال ۱۸۵هزار هکتار زمین زیر کشت خشخاش رفته است که نسبت به سال گذشته ۲۰ هزار هکتار افزایش نشان می دهد. به گفته او، از این رقم  ۸۶ هزار هکتار تنها در هلمند قرار دارد. هلمند پرخشونت ترین  ولايت است و نیروهای ناتو در آنجا با هزاران طالب درگیر جنگ هستند. درسال گذشته ، ۹۲ درصد تریاک ِ قاچاق جهان، در افغانستان تولید شده است.

با آمدن لابراتورهاي پيشرفته و وسايل ارتباطي نوين، معضل توليد و قاچاق اين مواد و مبارزه با آن را در سطح جهاني شديدا پيچيده و به يك نگراني عمومي جهاني تبديل كرده است. توصيف وضعيت با عبارت شديدا پيچيده و ابراز نگراني از آن، نقطه عطف تمامي سخنراني‌ها و گزارش‌هايي بود كه مسوولين مبارزه با مواد مخدر كشورهاي منطقه و سفراي آن‌ها در هفتمين كنفرانس بين‌المللي ارايه كردند. وضعيت پيچيده موجود به‌گفته روبرتو آربيتريونماينده ملل متحد براي مبارزه با مواد مخدر ، بيشتر از آنجا ناشي مي‌شود كه توليد خشخاش در افغانستان به بيش از هشت وينم هزارتن رسيده و سطح كشت آن نيز فوق‌العاده افزايش يافته است.

آربيتريو اين وضعيت را درپهلوي دستيابي باندهاي توليد و قاچاق مواد مخدر به‌ انکشاف‌هاي نوين لابراتوري كه باعث شده مواد هاي كم‌حجم ولي پرخطرتر وارد بازار شود ، عواملي مي‌داند كه باعث نگراني فزاينده جهاني نسبت به اوضاع صحي عمومي بخصوص جوانان شده است.

ازطرف ديگر اعتراضها و انتقادات داخلي و خارجي در مورد قتل وبمبارد مردم بي دفاع روزبروز افزايش ميابد ، رسانه هاي غربي و فرماندهان نيروهاي بي بندوبارناتو در اقدامي هماهنگ درصدد توجيه کشتار غير نظاميان مي برايند . اکثرآ رسانه های غربي قتل وکشتارمردم مظلوم ما را به طالبان نسبت ميدهند و تاکيد ميکنند که در پي افزايش حملات طالبان در سال جديد ميلادي ،قتل وغارت غير نظاميان درمقايسه با مدت مشابه سال قبل شش برابر افزايش يافته و از چهل نفر به دوصدوچهل نفررسيده است .

تحليل گران سیاسی ،اين ادعاي ناتو ورسانه هاي دروغگوي غربي را صرفا تلاشی در جهت توجيه کشتار غير نظاميان و پنهان نمودن جنايات سربازان ناتو و آمريکايي ارزيابي ميکنند . زيرا عمليات نيروهاي آمريکايي و سازمان ناتو در افغانستان حداقل در يک سال اخيربه وضوح نشان ميدهد که اين نيروها به استناد اخبار کذب و غير واقعي و به بهانه حضور طالبان ، مناطق مسکوني را راکت باران و يا مورد هدف حملات هوايي قرار ميدهند که باعث کشته و زخمي شدن صدها تن تاکنون شده است . ادامه اين رفتار غير انساني نيروهاي ناتو و ،آ مريکا باعث شده است تا دولت بخصوص کرزي درظاهر اعتراض به کشتار غير نظاميان نمايند . اما نيروها ي بيگانه بدون عطف توجه به ياوه گويي هاي کرزي ،مناطق مسکوني را مورد هدف قرار ميدهند . به همين دليل است که نمايندگان پارلمان در واکنش به تصميم دولت آمريکا براي اعزام هفت هزار نيروي نظامی جديد به افغانستان اعلام کردند که اعزام اين نيروها صرفا به افزايش کشتار غير نظاميان منجر خواهد شد .


 زيرا آمريکا در هفت سالي که درکشور حکمروايي دارد ، نه تنها دستاوردي درنابودي طالبان و القاعده نداشته است بلکه با اعزام نيرو مي کوشد کشور را تبديل به يک پايگاه نظامي براي خود کند و با مخالفان اين برنامه و سياست خود ، تحت عنوان طالبان به شدت مقابله و آنرا سرکوب ميکند که نتيجه آن کشتار هزاران غير نظامي در افغانستان است که رسانه ها و فرماندهان نظامی آمریکا و ناتو با گستاخي هرچه تمامتر در صدد توجيه آن هستند . تلفات غیرنظامیان در جریان عملیات نظامی نیروهای خارجی به یکی ازموضوعات بحث برانگیز مبدل شده و نارضایتی عمومی مردم را در پی داشته است. باشندگان مناطق جنگزده کشورشکایت می کنند که نیروهای خارجی با اجرای عملیات نظامی و در بیشتر موارد در بمباردمانهای هوایی خود، غیرنظامیان را هدف قرار می دهند. در تازه ترین مورد اعتراضات دسته جمعی حدود سه صد نفر از علما و روحانیون در شهر جلال آباد در یک گردهمایی از نیروهای خارجی خواسته اند در هنگام اجرای عملیات نظامی احتیاط بیشتری بکار گیرند. در بخشی از قطعنامه ای که در این گردهمایی خوانده شد، هشدار داده شده است که ادامه تلفات غیرنظامیان از سوی نیروهای خارجی در کشور پیامدهای ناگواری را به همراه خواهد داشت. ما علمای دینی از سراسر ننگرهار مواردی را به شدت محکوم می کنیم که سبب سوگواری مردم ما می شود. یکبار دیگر از قوماندانی آیساف می خواهیم به کشتار غیرنظامیان پایان دهند؛ در غیر آن ادامه این وضعیت پیامدهای ناگواری را به دنبال خواهد داشت.

درصورت عدم اجراي عدالت در مورد كساني كه در عمليات نظامي در كشور مرتكب تخلف مي‌شوند، زمينه تخلف در جبهه‌هاي جنگ افزايش خواهد يافت . ملت و نهاد هاي سياسي کشور انتظار دارند، در جريان جنگ اگر تخلفي صورت گرفت يا قوانين جنگي ناديده گرفته شد، مساله پيگيري شود.  كساني كه بدون دليل در عمليات نظامي جان خود را از دست مي دهند،خانواده‌ها انتظار دارند،حقوق آنان ضايع نشود و عدالت در مورد مجرمين اجرا گردد.  تصميم اردوي آمريكا به متهم نكردن دو تفنگدار دريايي اين كشور كه در كشتن ۱۹غيرنظامي سال قبل درجاده تورخم به جلال آباد شركت داشتند، خشم ملت را بر انگيخته است .

مشخصه عمليات نظامي تروريستان چندي است که به سازماندهي حملات انتحاري ، انفجار بمب و مين‌گذاري در محورهاي ارتباطي و حمله به پسته وپاتک پوليس با حضورافراد پاکستاني درهمه زمينه ها مشغول اند .

پس ازتفاهم نظاميان پاکستان با طالبان وتروريستان درمرزهاي افغانستان وپاکستان وسخنان به شدت تروريستي بيت الله محسود ، مردم کشور نسبت به سخنان مسوول طالبان پاكستاني از ادامه حملات در افغانستان نگران است .  توقع مردم از پاكستان عدم اجازه به تروريستان براي نفوذ به خاك افغانستان و كشتن افراد بيگناه است . غلبه بر اين مشكل تفاهم فرامرزي را طلب مي‌كند. در تقاهم نامه بايد به منافع ملي ، منطقه‌اي و جهاني توجه شود و اگر بگونه‌اي باشد كه تروريسم ، كشور ديگري را تهديد كند، خطر اين پديده سرانجام دامن آن كشور را هم خواهد گرفت . اين تفاهم نامه تبديل به فرصت طلايي براي تروريستان  شد تا خود را تجهيز و آماده حملات تروريستي كنند كه نتايج آن را سال قبل دو كشور شاهد بودند.

امضاء توافقنامه آتش بس میان دولت ایالتی سرحد پاکستان و تروريستان فعال در مناطق قبایلی پاکستان ازجمله درسوات ووزيرستان با واکنشهای مختلفی در سطح منطقه ای وبین المللی روبرو شده است. درحالی که آمریکا و دولت با امضاء قرارداد آتش بس میان دولت پاکستان با طالبان به شدت مخالفت کرده اند، سازمان ملل متحد برخورد احتیاط آمیزی با آنها داشته و تاکید کرده است که به دقت مراقب پیامدهای توافقنامه صلح و آتش بس دولت پاکستان و تروريستان مستقر در مناطق قبایلی این کشور است.

بر مبنای توافقنامه صلح ، تروريستان حاکمیت دولتی را درمناطق قبایلی پذیرفته و متعهد شده اند که ضمن تحویل سلاح های سنگین خود به تاسیسات دولتی حمله نکنند و مانع رفتن دختران به مدرسه و کارکردن زنان نشوند؛ دولت پاکستان آنرا یک پیروزی برای خود می داند. بخصوص انکه طالبان محلی پذیرفته است که تمام پایگاههای تربيتي نظامی خود را در منطقه سوات جمع آوری کند. از اینرو دولت پاکستان با دیدگاه آمریکا و دولت برای برخورد نظامی با تروريستان مستقر در مناطق قبایلی مخالف است . زیرا معتقد است برخورد نظامی با افراط گرايي وتروریزم در هفت سال گذشته تجربه موفقی نبوده است.

از آغاز سال جاری میلادی ، چهل وچهار سرباز آیساف درافغانستان کشته شده اند. این مطلب جنرال برانکو سخنگوی نیروهای ایساف ، طی نشست خبری مشترک با سخنگوی وزارت دفاع درمقرآن وزارت بیان داشت. جنرال برانکو می گوید: درتمام عملیات های سال جاری ، نیروهای داخلي وآیساف علیه طالب ، تلفات سنگین را به آنها وارد نموده ودرجریان عملیات های نظامی ، تاهنوز تلفات غیر نظامیان گزارش نشده است. وي گفت: تاکنون تلفات سربازان آیساف به چهل وچهار تن می رسد. همچنان وی خاطرنشان کردکه سال گذشته نیز درهمین مدت، با توجه به کم بودن عساکر ایساف درافغانستان ، نسبت به سال جاری ، تلفات نیرهای خارجی به چهل ودوتن می رسید. فعلآ درافغانستان ، پنجاه هزار و هشتصد وسی وهشت سرباز خارجی ، مصروف مبارزه علیه ترویزم می باشند. دولت خواستار پیگرد جدی کسانی اند که تخلفات جنگی را انجام می دهند. اشخاص وافراد ی که از ناحیه تخلفات نظامی متضرر می شوند ، خواستار تطبیق عدالت می باشند.  تمام رهبری عملیات نظامی سال جاری از سوی اردوی ملی رهبری شده، ابتکار عمل به دست آنها بوده و کوشش می شود تا مناطقی که شورشیان طالب در آن تسلط دارند، یکی پی دیگری به تصرف نیروهای امنیتی افغان درآید.

وي گفت : درگيري ميان نيروهاي آمريکايي با نيروهاي مسلح مخالف دولت در گرمسير هلمند همچنان ادامه دارد . وي با بيان اينکه حدود چهار هزار نفر؛ قبل از تهاجم دو هزار و چهارصد سرباز آمريکايي ، منطقه را ترک کرده بودند ، اضافه کرد که آمار منتشره در مورد آوارگان غير واقعي است .  مسوولان ولايت هلمند شمار آوارگان را حدود بيست هزار نفر تخمين زده بودند. 

همچنين مارک ليتي در مورد تاثير مذاکرات صلح اسلام آباد با طالبان پاکستاني گفت ، ناتو بر اين عقيده است در هر موافقت نامه اي بايد امنيت ديگر کشورها لحاظ شود.  اگر معاهده صلح امنيت افغانستان را مورد تهديد قرار دهد، ما نگران خواهيم شد.   ناتو هرچند براي اين دولت  ( پاکستان ) احترام قائل است ، اما بر اين باور است که مذاکراه با طالبان نبايد باعث ناامني در افغانستان گردد.  راه حل اين نيست که مذاکراه با مخالفين باعث گردد که مشکل از يک سوي مرز به سوي ديگر مرز انتقال يابد.  با آغاز مذاکراه صلح فعاليت مخالفين در شمال خط مرزي ديورند در خاک افغانستان افزايش يافت در حاليکه فعاليت ها در آن سوي مرز کاهش پيدا کرده است .  وي گفت : پاکستان هر تصميمي که مي گيرد، و قرار دادي را که امضاء مي کند، بايد متوجه باشدو باعث تهديد ناتو نشود.  نيروهاي ايساف قبلا نگراني خود را به پاکستان اعلام کردند که معاهده صلح باعث تهديد و شورش در اين سوي مرز ديورند نشود.  وي هشدار داد در صورتي که تهديد و شورش ادامه داشته باشد ، تصميم اتخاذ شده موقتي خواهد بود.  وي تنها راه برون رفت منطقه از مشکل تروريسم را تدابير سياسي توام با راه حل منطقه اي و با لحاظ نمودن جوانب امر دانست . اين دو کشور دو هزار و چهارصدوسي  کيلومتر مرز مشترک دارند که همواره يکديگر را به ناتواني در کنترول مرز و ممانعت از رفت و آمد شورشيان از مرز ديورند متهم مي کنند .

کرزی طی یک کنفرانس مطبوعاتی در کابل گفت: افغانستان دیگر تحمل توطئه های خارجی را ندارد و اکنون آماده دفاع از خود می باشد.  این اظهارات کرزی در حالی صورت می گیرد که دو تن از مقامات بلند پایه تروریزم در پاکستان اعلام کرد که حمله انتحاری در ولایت ننگرهار از سوی آن ها سازمان دهی شده بود و جهاد شان را در افغانستان علیه افغان ها و خارجی ها همچنان ادامه می دهند.  با این حال کرزي گفت: تروریزم در حال حاضر فقط پشتونهای سرحدی افغانستان و پاکستان را مورد عملیات های شوم شان قرار می دهند، با این وجود وظیفه دولت است تا از پشتونهای پاکستانی وافغانی قاطعانه دفاع نماید. افغانستان کشور بی صدای چند سال قبل نیست که از خود دفاع نتواند، بلکه این کشور امروز از تمام امکانات برای دفاع از خاک ، ناموس و معارف در برابر دشمنان برخوردار می باشد . در صورتی که بیت الله محسود وملاعمر از فرمانده هان تروریزم در پاکستان مبارزه شان علیه پشتونهای پاکستانی وافغانستان را همچنان انجام دهند، دولت ومردم مجبور و مکلف هستند تا در دفاع از این مردم برخیزند و تروریزم در پاکستان را هدف قرار دهند.  از آنجایی که دولت ومردم افغانستان سي سال توطئه های تلخ دولت پاکستان را چشیده دیگر تحمل ندارد،  هزاران نفر به منظور از بین بردن مقامات ومردم ملکی وارد افغانستان شوند و عملیات های انتحاری را انجام دهند . کشور پاکستان سي سال است که مردم را به مصیبت گرفتار کرده و همچنان مانع بازسازی وتامین امنیت در کشور می شود، با این همه افغانستان حق دفاع از خود را دارد. در صورتی که تروریستان به رهبری بیت الله محسود و ملاعمر پاکستانی برای برهم زدن امنیت وافغان کشی از خط دیورند عبور کنند دیگر خط دیورند وجود ندارد.

کرزی تاکید کرد که کشورش حق نابود کردن مخفیگاه تروریستها در پاکستان را در دفاع مشروع از خود دارد. هنگامی که تروریستها از پاکستان برای حمله و کشتن نیروهای امنیتی افغان و سربازان نیروی چندملیتی وارد افغانستان می شوند، این حق به ما داده می شود که ما نیز همین کار را انجام دهیم. ما آنان را تعقیب و انتقام آنچه که آنان در سال های اخیر بر سر افغانستان و مردمش آورده اند، خواهیم گرفت.

کرزی گفت که افغانستان حق دفاع از خاک خود را دارد و این بار بیت الله محسود و ملاعمر پاکستانی را در خانه هایشان هدف قرار می دهد. این حملات آغاز شده و همچنان ادامه خواهد یافت. اشاره  کرزی در این مورد، به حملات اخیر نیروهای آمریکایی به خاک پاکستان بود که چندین شورشی و یازده سرباز پاکستانی در آن به قتل رسیدند. این حمله در یک پاسگاه مرزی در نواحی کوهستانی مهمند، یکی از نواحی قبیله نشین پاکستان، در آنسوی مرز در مجاورت ولایت کنر روی داد.  وي  در جواب به سوالی در این مورد که چه واکنشی نسبت به اعلام جهاد طالبان پاکستانی در افغانستان دارد، گفت...... افغانستان حق دفاع از خود را دارد.  یک خارجی (طالبان پاکستانی) به خود حق می دهد علیه افغانستان اعلام جهاد کند، پس ما هم حق داریم این افراد را در خانه هایشان هدف قرار دهیم... افغانستان امروز، کشور سی سال پیش نیست که خاموش بماند...امروز ما هم وسایل داریم و هم امکانات.  به هر حال کشته می شویم، پس بهتر است یک قدم به جلو گذاشته و خود را در آنجا (پاکستان) بکشیم تا حداقل جلو حمله به افغانستان گرفته شود.  این اظهارات که بدنبال حملات مرگبار آمریکا به نواحی مرزی خاک پاکستان صورت می گیرد، بحث مبارزه افغانستان و پاکستان علیه افراط گرایی را یک بار دیگر داغ می کند.  پاکستان اخیرا با امضای یک آتش بس با طالبان محلی، با انتقادهای زیادی در داخل کشور روبرو شد. ناتو می گوید، توافقات صلح میان حکومت پاکستان و طالبان محلی، به افزایش نا امنی ها در افغانستان منجر شده است.

پاكستان به تهديد کرزي مبني بر اعزام نيرو براي تمام كردن كار طالبان و رهبران آن در خاك پاكستان شديدا واكنش نشان داد  . يوسف رضا گيلاني نخست وزير پاكستان، گفت: ما نه در امور داخلي ديگر كشورها مداخله مي‌كنيم و نه اجازه خواهيم داد كه كسي در امور داخلي ما دخالت كند  .وزارت امور خارجه‌ي پاكستان نيز در بيانيه‌اي اعلام كرد: نيروهاي امنيتي در افغانستان مي‌توانند هر اقدامي عليه شبه نظاميان در كشور خودشان انجام دهند، اما در خاك پاكستان اين كار امكان پذير نيست.  هر گونه اظهارنظري كه اين اساس را ناديده انگارد و به تماميت ارضي پاكستان احترام نگذارد، به جنگ عليه تروريسم كمك نخواهد كرد و در عوض اثر متقابل خواهد داشت. پاكستان از تماميت ارضي خود دفاع خواهد كرد  .وي ابراز اميدواري كرد كه حامد كرزي بازي جديد انداختن تقصير به گردن يك ديگر را دوباره آغاز نكند.  گيلاني با تاكيد بر اين مطلب كه كشورش هيچ گونه نقض حاكميت ارضي آن را تحمل نخواهد كرد، گفت: چنين سخناني به عادي سازي روابط ميان دو كشور كمك نخواهد كرد و احساسات مردم هر دو كشور را جريحه‌دار خواهد كرد . پاكستان خواهان روابط دوستانه با افغانستان است، چنين اظهاراتي اعتماد متقابل را از ميان خواهد برد . پاكستان موضع روشني دارد. نيروهاي بين‌المللي كمك به برقراري امنيت (ايساف) در افغانستان و نيروهاي تحت رهبري آمريكا، مي‌توانند هر گونه اقدامي عليه تروريست‌ها انجام دهند . اما در پاكستان تنها نيروهاي پاكستاني مي‌توانند اقدامي صورت دهند.  

اما به عقيده بسياري ازتحليل گران سخنان کرزي بيشترجنبه مصروف سازي مردم وتبليغ براي انتخابات آينده را دارد تا اخطاردادن به پاکستان ، فشارروزافزوني جامعه جهاني برضعفها، بيکارگي ، فساد وبي قانوني دردولت کرزي ازيکجانب وازطرف ديگرنبودحاکميت درکشوربخصوص درقندهاروحملات مرگبارطالبان درزندان عمومي آن ولايت و... ريس جمهوررا واداشت تا سخني چندي پيرامون کشيدگي افغانستان وپاکستان بگويد وديد تحليل گران ومردم رابه آنسوي ديورند معطوف بدارد. اين سخنان را بايد ائتلاف ميگفت که ازامکانات وظرفيتهاي بالاي سياسي ونظامي برخورداراست . دولت حتا قدرت مقابله با تروريستان را درداخل کابل وبخصوص ارگ ندارد چه رسد به پاکستان تادندان مسلح .

 

 بااستفاده ازمنابع خبري .


June 17th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات